وبسایت مرجع مکتب عرفان کیهانی حلقه

محمدعلی طاهری

نقش ناظر در قرآن

به نام خدا

در پاسخ به عدم امکان وجود تناقض باطنی در قرآن

در کلام وحیانی قرآن، ناظر(جبرییل) آیات الهی را از منظرهای مختلفی بر پیامبر اکرم(ص) نازل کرده است. یا به عبارت دیگر، هر مطلب و پیامی از زبان ناظری بیان می شود که خود را در موقعیت های مختلفی قرار می دهد. در واقع چنین به نظر می رسد که جایگاه این ناظر در عوالم مختلف قرار دارد و هر مطلب و پیام الهی در قرآن (و یا سایر کتب مقدس) از یک دید و منظری عرضه شده و ناظرهای مختلفی آن را نازل کرده اند. در حالیکه می دانیم کارگزار اصلی ابلاغ وحی، جبرئیل بوده است {با توجه به اینکه خداوند پیامش را حتما از طریق ناظر و یا واسطه های غیر مستقیمی بیان می کند که در جایگاه ها و عوالم متفاوتی قرار دارند. زیرا، بر طبق آیه شریفه: ما کان لبشر آن یکلمه الله الا وحیا او من وراء حجاب او یرسل رسولا فیوحی باذنه ما یشاء انه علی حکیم(شوری-۵۱)، نزول وحی الهی به طرق مختلفی صورت می گیرد که دقیقا نشان می دهد این پیام ها از منظرهای گوناگونی به ما ابلاغ میشوند و ابلاغ کننده در سطح و سطوح متفاوت، این مسئولیت را برای رسیدن پیام ها به نبی اکرم(ص) بر عهده دارد. زیرا بین خالق و مخلوق سنخیتی وجود ندارد تا انسان به طور مستقیم بتواند پیام الهی را دریافت کند و به طور حتم در این میان باید واسطه هایی برای ترجمه از عوالم بالاتر به عوالم پایین تر وجود داشته باشند تا این امر صورت بگیرد}.

در این میان گذشته از ملک وحی که در اینجا به دلایلی، «ناظر» نامیده شده، ذهن انسان و پس از آن کلمات و واژه ها و… واسطه های این ترجمه هستند (یا زبان که واسطه بیان وحی بوده و از ابزار های واسطه ای هستند تا کلام خدا در سطح عالم بشری ترجمه و مطرح شود. بدون واسطه ذهن و اندیشه، کلام، زبان، و… چنین امری غیر ممکن بوده است).

از خصوصیات دیگر در مورد ابلاغ این پیام ها این است که هرچند وحی، در حقیقت پیام های الهی هستند؛ ولی با رعایت منظر و دید ناظر پیام رسان، به پیامبر(ص)ابلاغ شده و مطالب و موضوعات آن نیز با ذهنیت و فهم انسان ترجمه و منطبق گردیده است. عدم فهم این موضوع ممکن است باعث شود تا برخی اینگونه تصور کنند که در قران تناقضاتی وجود دارد… که البته در ظاهر امر در یرخی از موارد اینگونه است ولی در اصل این موضوع بواسطه عدم شناخت، فهم و درک خواننده عادی، چنین به نظر می رسد. در نتیجه، با توجه به تغییر جایگاه ناظر پیام رسان، تغییراتی ظاهری در آیات به چشم می خورد که باعث می شود، توصیف مطالب نیز در جاهای مختلف قران با هم تفاوت هایی داشته باشند. در این مبحث به اختصار این موضوع مورد بررسی قرار میگیرد(تا بررسی کامل آن در کتاب ناظر در قرآن در آینده تقدیم گردد). در این رابطه، برای مثال:

الف) هنگامی که ناظر یکی است

  1. وقتی ناظر از جهان دو قطبی یا عالم وجه الهی(بخشی از عالم ناسوت) به جهنم و جنات (مراحلی از عالم لامکان و لازمان شامل حشر، نشر، یوم الدین، جهنم، جنات و… الست) نظاره می کند: به طور قطع این توصیف مبتنی بر رعایت سلسله مراتب زمینی و گذشت زمان و تقدم و تاخر است. زیرا ناظر مجبور است معیارهای زمینی(جهان دو قطبی) و ترتیب تقدم و تاخر حوادث و وقایع و… را رعایت کند. به همین دلیل ملاحظه می شود برای نمونه، ورود به جهنم و بهشت از دید چنین ناظری با رعایت موارد فوق و سلسله مراتب و نحوه ورود و خروج صورت میگیرد. در نتیجه، از این منظر، ابتدا همه بدون استثنا وارد جهنم می شوند. سپس با سلسله مراتب شرایط و طبقاتی و… از آن خارج می شوند.

و ان منکم الا واردها کان علی ربک حتما مقضیا (مریم- ۷۱)- ثم ننجی الذین اتقوا و نذر الظالمین فیها جثیا (۷۲)

… فمن زحزح عن النار وادخل الجنه فقد فاز…(آل عمران- ۱۸۵) هرکس از آتش چهنم نجات پیدا کند و وارد بهشت شود، همانا کامیاب شده است.

و پس از خروج از جهنم و پاک شدن ناظر بشارت میدهد که گفته می شود سلام علیکم طبتم فادخلواها خالدین

و…

این استنادات نشان می دهد که ناظر در این مرحله با رعایت تقدم و تاخر ورود و خروج از جهنم و ورود به جنات را توضیح می دهد. و در اصل با این گزارش ناظر میتوان به فلسفه خلقت جهنم پی برد.

یارب این دوزخ که ما را می بری

از برای وصل با خود می بری

می بری تا که بسوزد، این حجاب بین ما

پاک و تطهیر می کنی، آنگه به جنت می بری

تا بگویندم سلام، طبتم فادخلوها خالدین

این گدای بینوا را، آن جا به شاهی می بری

اما زمانی که ناظر از عالم لامکان و لازمان به عالم دو قطبی نگاه می کند به علت اینکه زمان و مکان وجود ندارد. تقدم و تاخر هم وجود نداشته و همه وقایع، هم زمان رخ می دهد. به همین دلیل، بهشت و جهنم کاملا در کنار و به موازات هم قرار می گیرند و اینطور تلقی میشود که مثل یک دو راهی میشود که هم زمان یا باید به جهنم رفت و یا به بهشت

…و تنذر یوم الجمعِ لا ریب  فیه فریق فی الجنه و فریق فی السعیر(شوری-۷)

و…

۲. وقتی ناظر در مرحله جهنم و جنات (مراحلی از عالم ناسوت) قرار دارد:

فاما الذین شقوا ففی النار لهم فیها زفیر و شهیق(هود- ۱۰۶)خالدین فیها مادامت السماوات و الارض الا ما شا ربک ان ربک فعال لما یرید(هود- ۱۰۷)

خالد بودن از خصوصیات عالم «لازمان» است که ناظر به آن اشاره میکند. اما در ادامه با نگاه از عالم زمینی، اشاره به تاریخ انقضاء نموده و برقراری آنرا مادامی که آسمانها و زمین برقرار هستند، اعلام می کند. این از ویژگی های جهان زمینی است که در آن همه چیز مشمول تاریخ انقضا است. همچنین آنرا مشمول اصل «عدم قطعیت الهی»(در کتاب «اصل عدم قطعیت الهی» توضیح داده خواهد شد) میداند که با «الا ما شاء الله» با این معنی که مگر آن چه که خدا بخواهد(یعنی مگر این که چیز دیگری خدا بخواهد)، قطعیت انجام آن را باز هم منوط به خواسته خداوند می داند که شاید خداوند حکمت دیگری را به کار گیرد و اراده دیگری را اعمال کند. در ادامه:

و اما الذین سعدوا ففی الجنه خالدین فیها مادامت السموات و الارض الا ما شا الله ربک عطاء غیر مجذوذ(هود-۱۰۸) و ناظر با همین روند در مورد مرحله جنات{از مراحل عالم لامکان و لا زمان- توضیح اینکه هر چند به جهنم و جنات اشاره میشود که با ذهنیت انسان این ها مکان محسوب میشوند، اما مکانی فیزیکی از جنس آن چه که ما می شناسیم، نیستند. توضیحات در این باره در قران در حد فهم بشر بوده تا بتوانیم به شناخت موضوع نزدیکتر شویم. ابعاد از جمله مکان در عوالم مختلف دارای تعاریفی به طور کلی متفاوت با تعاریف زمینی هستند. عدم توجه به این حقیقت، موجب نتیجه گیری ها، تخیلات و تصورات بسیار غلط و غیر واقعی خواهند شد(این تخیل وین تصور لعبت است- تا تو طفلی، پس بدانت حاجت است)} نیز با دیدی توام نسبت به دو مقطع متفاوت از عالم ناسوت(یعنی عالم زمینی و عالم قیامت) توضیح می دهد.

۳. وقتی ناظر در مرحله قیامت(از عالم ناسوت) برای مرحله زمینی(ازعالم ناسوت) پیام نازل می کند:

۴. وقتی ناظر از لامکان و لازمان(مقطع بهشت) نظاره می کند:

  • اعراف:

۵. وقتی ناظر از عالم دو قطبی به عالم لاهوت نظاره نموده و آنرا توصیف کند:

اولا) باید آن را در قالب اسماء و صفات ملاحظه کند. زیرا خاصیت جهان دو قطبی و شناخت در این جهان متکی به اسماء و صفات است که بین چند چیز با ذکر اسم و صفت مشخصه خاصی را عنوان نموده و آن موضوع را مورد شناخت قرار دهد. بنابراین، هیچ راهی بجز استفاده از اسماء و صفات وجود ندارد. در غیر اینصورت، قادر به توصیف آن نخواهد بود.

و…

فلله الاسماء الحسنی

ثانیا) بالطبع پیام را در قالب سوم شخص می بیند و اقدام به توصیف آن نماید. مانند:

انه لا یفلح الظالمون(انعام- ۱۳۵)

و…

۶. وقتی ناظر از عالم ناسوت(دو قطبی) به عالم ملکوت نظاره میکند:

۷- آنجا که ناظر از عالم لاهوت پیام می دهد:

۸. جایی که ناظر از عالم ناسوت جهان دوقطبی به عالم جبروت نگاه میکند:

۹. وقتی از عالم دوقطبی به عالم دو قطبی نظاره می کند

۱۰. وقتی ناظر از زبان خداوند سخن میگوید :

۱۱. وقتی ناظر در جهان دوقطبی پیام های هدایت را ابلاغ می کند

۱۲. وقتی ناظر از عالم دوقطبی در جایگاه انسان قرار میگیرد و از زبان انسان سخن میگوید:

۱۳. …

ب) وقتی ناظر، متعدد است:

مانند:

  1. و ما ارسلنا من رسول الا لیطاع باذن الله … نسا- ۶۴)

و…

۲. وقتی ناظرها از عالم ملکوت پیام می دهند:

۳. وقتی ناظرها در مورد عالم دوقطبی وجه الهی (ناسوت) پیام می دهند:

پ) وقتی ناظر به حق توجه دارد:

  • حق الله
  • حق وجه الله

ت) …

به امید خدا ادامه دارد

برخی از مطالبی که در کتاب «ناظر در قران» تقدیم معرفت پژوهان خواهد شد.

خواهشمند است تا تکمیل مطالب به منظور اجتناب از هر گونه شائبه ای از حدس و گمان در مورد این مطالب خودداری شود.

 

با آرزوی توفیق الهی

محمد علی طاهری