به نام خدا

با سلام و نثار دعای خیر

در روزهای اخیر، برخی از دوستان امانتدار و دلسوز مجموعه با ارسال مطلبی که نوشته یکی از مربیان کاربر نظام قدیم است که در گروه خود بارگذاری نموده، ضمن اطلاع رسانی، نظر بنده را در این مورد جویا شده‌اند که بنده نیز طبق معمول اقدام به پاسخگویی نمودم تا همه در جریان برخی حرکت‌های زیرپوستی دوگانه قرار بگیرند و دقت کافی مبذول بدارند. به نظر این عده نوشته فوق همان اقدام آشنای برخی از مربیان در کثرت و مربی نماها می باشد که کارشان زدن یک چکش به میخ و یک چکش به نعل است و به فکر این هستند که از این نمد برای خود کلاهی بسازند. ضمن اینکه همه اعتبار خود را از این مکتب به دست آورده‌اند و هرکه آنان را می شناسد و افرادی که به نام شاگردان مکتب عرفان کیهانی حلقه به دور آنان جمع شده‌اند از برکت مکتب عرفان کیهانی حلقه بوده است و نه خود آنان که متاسفانه این حقیقت و واقعیت را فراموش کرده‌اند. اما این عده برای به دست آوردن یک استقلالی که طی آن بتوانند اقدام به استاد بازی نموده و هرطور که دلشان خواست با این مکتب رفتار کنند و هرطور که خواستند بتوانند آنرا تغییر بدهند تا اثر انگشت خود را در آن به جا بگذارند و هرگونه انحرافی که خواستند در آن ایجاد کنند. این عده با توجه به اینکه صرفا کاربر گوشه بسیار کوچکی از این مکتب تحت عنوان «دوره‌های نظام قدیم» هستند، نسبت به آینده استادبازی خود احساس خطر نموده و با توجه به مطلب منتشره که تازگی هم نداشته و قبلا هم یکی از مربیان متخلف در کثرت اخراج شده نیز مطلبی از این دست را در گروه خود گذاشته و تا به خیال خود، قیافه آزاداندیش گرفته تا ضمن آن بتواند استقلال کاری خود را در قبال این مکتب به دست آورده و از آن به صلاحدید خود استفاده نماید که البته این حرکت و برخی دیگر از تخلفات وی منجر به اخراجش از مجموعه گردید و از این طریق به ایشان کمک کردم تا استقلال فکری خویش را به دست آورده و تحت سلطه مدیریت آموزشی این مکتب باقی نماند! و از آموزش مطلقه این مکتب نجات پیدا کند! هرچند که این عده هرگز نمیتوانند از استفاده از ترمینولوژی و حلقه‌های این مکتب جدا بمانند و به دزدکی و با تغییر نام حلقه‌ها همچنان در حال استفاده متقلبانه از مباحث و حلقه‌های این مکتب هستند.

باری به هر جهت، بنده با مطالعه مطلب فوق ماهیت کار را همان موضوع تشخیص دادم و متوجه شدم که دوستان امانتدار و دلسوز من اشتباه نکرده‌اند و خدا را شکر حواسشان کاملا جمع است. در اینجا بنده لازم میدانم که عین مطلب این مربی کاربر نظام قدیم را آورده و پاسخ لازم را به ایشان بدهم:

ولایت مطلقه یعنی چه؟

«ولایت مطلقه» یعنی اختیار و قدرت یک نفر یا یک نهاد به‌طور کامل و بدون محدودیت در همه‌چیز. در چنین حالتی، تصمیم‌های نهایی همیشه از بالا دیکته می‌شود و دیگران باید بی‌چون‌ و چرا بپذیرند.

اختیار و انتخاب انسان چیست؟

ویژگی اصلی انسان، داشتن عقل، اراده و آزادی در تصمیم‌گیری است. ما می‌خواهیم خودمان مسیرمان را انتخاب کنیم، با اشتیاق دنبال کنیم و نتیجه‌اش را هم بپذیریم.

اگر این آزادی گرفته شود، انسان عملاً از خاصیت اصلی خود جدا می‌شود و فقط به یک «مجری فرمان» تبدیل می‌گردد.

وقتی «ولایت مطلقه» وجود داشته باشد، آزادی انتخاب افراد محدود یا نابود می‌شود. در حالی که هر مکتب و هر اندیشه‌ای که انسان را ارزشمند بداند، اختیار و اشتیاق او را به رسمیت می‌شناسد.

پس اگر جایی ولایت مطلقه مطرح شود، با روح آزادی، اشتیاق و رشد انسان در تضاد قرار می‌گیرد

تصور کنید در یک خانواده، پدر همه‌چیز را مطلقاً تعیین کند: از رشته تحصیلی فرزند گرفته تا دوستان، شغل و حتی همسر.

در این شرایط، فرزند دیگر انتخابی از خودش ندارد و اشتیاقش برای زندگی و رشد خاموش می‌شود. این همان تناقض است: از یک طرف می‌گوییم انسان باید رشد کند، از طرف دیگر اختیارش را می‌گیریم.

ولایت مطلقه در هر شکل و در هر مکتب، با ذات انسان که موجودی مختار و انتخاب‌گر است، ناسازگار است.

چون انسان بدون آزادی و اختیار، دیگر انسانِ کامل نخواهد بود.

در اینجا پر واضح است که منظور نویسنده بنده هستم که به شاگردان مکتب عرفان کیهانی حلقه و کاربران آن مطلقا اجازه دخل و تصرف در مطالب و آموزه‌های این مکتب را نداده‌ام که این خود یعنی حفظ حق مالکیت معنوی که در سطح دنیا به رسمیت شناخته شده است. هرکسی که الفبای مدنیت را بداند به خوبی میداند که این حقوق مسلم شناخته شده دارندگان کپی رایت و حق مالکیت معنوی می باشد و اعمال این حق به معنای تبدیل به ولایت مطلقه نیست. بلکه به معنای عدم رضایت به ایجاد تغییر و تحریف و انحراف در این مالکیت است که بطور مطلق از آن صاحب اثر می باشد که البته سارقین و سوءاستفاده‌گران هرگز با چنینی قوانینی سازگار نبوده و به آن متعهد نیستند. به خصوص اینکه این عده همه اعتبار خود را از برکت این مکتب به دست آورده و هم اکنون می بینند که چه خوب بود میتوانستند در آن تغییراتی ایجاد کنند و اثر انگشت خود را نیز در آن می گنجانیدند. این عده با این بهانه که بنده از همه کاربران بدون استثناء، انتظار امانتداری دارم، با جازدن این خواسته به دیکتاتوری و جازدن بنده به عنوان ولی فقیه که به کاربران اجازه هیچگونه دخل و تصرف را نمیدهم و به این طریق جلوی شکوفایی آنان(سرقت مطالب، تحریف و تغییر و…مطالب تحت عنوان آگاهی آنان و جایگزین شدن این آگاهی به جای اصل آموزه‌ها) را سد نموده  و به این لحاظ این عده نمیتوانند خود را به آسمان هفتم برسانند!!! البته آگاهی‌هایی هم که از آن دم میزنند صرفا مطالب خود عرفان حلقه هست که فقط انشای آن عوض شده و به نام دلنوشته و… عرضه میشود ولی حاوی هیچ مطلب جدیدی نیست و خودشان هم بخوبی میدانند. اما همه اینها برای شاگردانی که از اصل ماجرا خبر ندارند و قرار است که مربی کاربر خود را به جای عارف جابزند، کارایی دارد.

اما از طرفی دیگر:

در مسیر معرفت پژوهی و شاگردی در مکتب عرفان کیهانی حلقه هر فردی که ثبت نام می کند و می خواهد دوره‌ها را بگذراند به این معنی است که اعلام آمادگی کرده تا شاگردی این مکتب را بکند. مفهوم شاگرد در اینجا بدین معناست که فرد متقاضی، نیازمند حضور بلد راه می باشد و لازم است در مورد کلیات و جزییات مسیر معرفت پژوهی از بلد راه راهنمایی بگیرد تا به درستی این مسیر را طی کند و هرجایی که مسیر را به صلاح خود ندید، آزادی کامل دارد که از ادامه راه انصراف بدهد. این اولین دلیل برای رد نظریه ولی فقیه در آموزش است که در اینجا هیچگونه دیکتاتوری نیست. ولی تا زمانیکه فرد قصد شاگردی دارد کماکان لازم است صد در صد تابع آموزش و برنامه های آموزشی باشد و از بلد راه اطاعت کند. زیرا اگر خودش راه را بلد بود که به دنبال این راه نمی آمد و هرجا که احساس کند راهی که خودش بلد بوده بهتر است، بطور کامل از این راه دست می شوید و به دنبال همان راه خود میرود و بنده به عنوان معلم حتی شهریه چنین کسی را نیز بر میگردانم. پس کسی که این راه را به راه ولایت فقیه در حکومت اسلامی قیاس میکند یا أصلا چیزی نمی فهمد و یا به شدت مغرض است و اهداف خاصی را دنبال میکند. در این مورد به هیچ وجه نمیتوان تصور نمود که این مطالب را بطور اتفاقی در گروهش مطرح نموده است. از اینرو، لازم است ترتیبی داده شود تا این افراد از زیر یوغ آن ولی فقیهی که تصور میکنند بر آنان دیکتاتوری میکند رها شوند که در نتیجه باید فورا از این مجموعه اخراج بشوند تا دینشان بر گردن بنده نباشد. بنده نیز هیچگونه مسئولیتی در قبال این قبیل افراد نمی پذیرم.

نکته مهم و موذیانه در طرح موضوع پرمناقشه ولایت فقیه به معنی «داشتن قدرت بدون محدودیت در همه چیز» این است که نویسنده و مطرح کننده قبلی که از مجموعه اخراج شد، از این طریق تلاش نموده که موضوع «ولایت مطلقه فقیه» را در حکومت اسلامی که بصورت موضوعی مضموم درآمده را به قضیه معرفت پژوهی و لزوم حضور بلد راه در مکتب عرفان کیهانی حلقه به قیاس کشانیده و در نهایت از این طریق و با طرح این اعتراض، برای خود حقی مساوی و معادل با بنیانگذار این مکتب یعنی بنده بتراشد و از این طریق، موضوع استاد و شاگردی را زیر سوال ببرد تا بتواند خود را از موقعیت شاگردی به وضعیت استادی برساند و خود را به عنوان عارف معرفی نماید(اتفاقی که بطور ضمنی افتاده).

همچنین در نظام جمهوری اسلامی جان و مال و اندیشه و ناموس و… مردم در حکومت اسلامی در دست «ولایت مطلقه فقیه» می باشد و مردم را از سلطه او امان و محل فراری نیست. همچنین حقوق ملت مصادره شده و در دست « ولایت مطلقه فقیه» می باشد و… در حالیکه در اینجا چه حقی از شاگردان در دست من است؟ و یا من صاحب و مالک چه بخشی از دارایی‌های شاگردان هستم؟

 بلکه افراد با میل و رغبت خود و با پرداخت شهریه مایلند که مسیر معرفت پزوهی از طریق این مکتب را طی کنند و در این مسیر برای حصول نتیجه لازم است تا امانتداری حفظ شود. خود من نیز تا پای چوبه دار ( 17 بار)، امانتدار این موهبت الهی بوده‌ام و قبل از آن و بعد از آن نیز خواهم بود. پس موضوع امانتداری هم از جانب من و هم از جانب شاگردان این مکتب مورد انتظار است و موضوعیت سوگندنامه در شروع دوره نیز همین مطلب است که فرد در پیشگاه الهی سوگند یاد می کند که امانتدار این آموزه‌ها باشد و دخل و تصرفی ننماید و… همچنان که اگر کسی متن سوگندنامه را قبول نکند، به شاگردی این مکتب پذیرفته نمیشود و یا اگر این سوگندنامه را نقض کند از شاگردی در این مکتب اخراج می گردد.

لازم به ذکر است: در هیچ کجای دنیا شاگردان حق هیچگونه دخل و تصرفی در سیستم آموزشی، مطالب مورد آموزش، مدیریت موسسه آموزشی و نحوه ارائه آموزش و… را ندارند و دیسیپلین موجود در آنرا با نظام دیکتاتوری « ولایت مطلقه فقیه» نیز قیاس نمی کنند. (این عمل شنیع فقط از سوءاستفاده‌گران زرنگ مربی نما بر میاید).

همچنین، اگر چنانچه شاگردی از روال نظم و ترتیب یک سیستم آموزشی ناراضی باشد، آن موسسه آموزشی را ترک می کند و برای خود بدنبال سیستمی بی چهار چوب و بی در و پیکر می گردد که بتواند در آنجا هر گونه که می خواهد و به میل و سلیقه خود تغییرات ایجاد کند و ایجاد اختلال نماید که البته در دنیا چنین سیستمی نیز وجود ندارد.

اختیار و انتخاب انسان چیست؟

در پاسخ: اختیار و انتخاب یک شاگرد/ معرفت پژوه در انتخاب مسیر معرفت پژوهی بوده است که آیا می خواهد طبق اصول و چهار چوب که تضمین کننده حفظ امانت و جلوگیری کننده از سوءاستفاده‌ها و ایجاد انحرافات و… می باشد، حرکت کند یانه؟ اگر بله که مسیر را طی می کند و اگر نه که از مجموعه شاگردان یا خودش خارج می شود و یا بعد از چند بار تذکر و عدم پذیرش خطا و اصرار بر ادامه آن، «اخراج» می شود.

ویژگی اصلی انسان، داشتن عقل، اراده و آزادی در تصمیم‌گیری است. ما می‌خواهیم خودمان مسیرمان را انتخاب کنیم، با اشتیاق دنبال کنیم و نتیجه‌اش را هم بپذیریم.

در پاسخ: اینکه فردی بخواهد خودش مسیرش را برود و تبعاتش را بپذیرد و… که راه باز هست و جاده دراز و لازم بوده تا فرد مدعی خودش مسیری را کشف و یا ابداع نماید و از مسیر جمعی در مکتب عرفان کیهانی حلقه خارج شده و بعد از آن بدون استفاده از حلقه‌ها و آموزه‌ها و ترمینولوژی عرفان حلقه برای خود مسیری را پیدا کند و با اشتیاق دنبالش کند و نتیجه‌اش را هم بپذیرد. نه اینکه سوار بر پتانسیل این مجموعه شده و با داشتن تریبون این مکتب بخواهد برای طرح خود ایجاد انحراف در آموزه‌ها و پیاده کردن آن بر روی شاگردانی که برای فراگیری عرفان کیهانی حلقه به آنان مراجعه کرده‌اند، سوءاستفاده از کارکرد حلقه‌ها و سوءاستفاده از اعتبار مکتب عرفان کیهانی حلقه از بابت آموزه‌ها و نتیجه بخشی حلقه‌ها و… نماید. وجود اینگونه افراد در مجموعه درست مانند وجود یک میوه خراب در صندوق میوه است که بعد از مدت کوتاهی باعث خرابی تمامی میوه‌ها خواهد شد. بنابراین، برای اینکه آسیب‌های ناشی از این ناپرهیزی‌ها به جمع وارد نشود، مجبور به اخراج و محروم کردن این دسته افراد خودبزرگ‌بین از شاگردی مکتب عرفان کیهانی حلقه هستیم که مسلما هیچگونه استثنایی را نیز نخواهیم داشت.

اگر این آزادی گرفته شود، انسان عملاً از خاصیت اصلی خود جدا می‌شود و فقط به یک «مجری فرمان» تبدیل می‌گردد.

پاسخ:

نویسنده أصلا متوجه نیست که در این سیستم آموزشی فرمانی در کار نیست. بلکه فقط به کار بردن دقیق دستورالعمل‌ها در دستور کار است. همانطوریکه برای هر سیستمی یک دستورالعمل وجود دارد که اگر آنرا به کار نبریم ممکن است دستگاه منفجر شود و خطر جانی داشته باشد. منظور از فرمان آن چیزی است که دیکتاتور بنا بر خواست و منافع شخصی خود دستور میدهد که منجر به قلع و قمع مردم شود که این دو با هم بطور موذیانه‌ای برابر گرفته شده است. بنابراین، دستورالعمل با فرمان کاملا متفاوت است بازهم برای مثال، دستورالعمل به شما میگوید که یک دستگاه لازم است به برق فرضا 220 ولت متصل شود و شما اگر دقیقا مطابق این دستورالعمل رعایت نکنید، باعث سوخته شدن دستگاه خواهید شد و این به منزله دیکتاتوری و فرمان ولی فقیه نیست. در مکتب عرفان کیهانی حلقه هیچگونه فرمانی در کار نیست. بلکه کلیه موارد به صورت دستورالعمل هست که اگر فرد بخواهد نتیجه بگیرد باید مطابق آن عمل کند و کلیه افرادی که این دستورالعمل‌ها را رعایت نکنند متخلف محسوب میشوند و افراد متخلف از ادامه شاگردی این مکتب محروم و در صورت مربی بودن حتما اخراج خواهند شد. زیرا، باعث میشوند تا شاگردانشان با دستورالعمل‌های غلط و خودساخته آموزش ببینند.

با برای مثال دیگری که خط بطلانی بر این مغالطه باشد، بازهم یادآوری میگردد که رعایت کردن چهارچوب حرکت به معنی «مجری فرمان بودن» نیست. چه بسیار موقعیت‌هایی که ما مجبور به رعایت دقیق چهار‌چوب‌ها و دستورالعمل‌ها هستیم. مثلا حین رانندگی در جاده، آیا می شود با ادعای «آزادی» و «مجری فرمان نبودن» هرگونه که دلمان بخواهد رانندگی کنیم و بعد هم بگوییم چنین تصمیم گرفتم و تبعاتش را نیز با اشتیاق می پذیرم؟؟؟ این به معنی آزادی نیست بلکه به معنی ایجاد بی نظمی و ضایع کردن حقوق دیگران و عین حماقت و بی عقلی می باشد و لاغیر.

وقتی «ولایت مطلقه» وجود داشته باشد، آزادی انتخاب افراد محدود یا نابود می‌شود. در حالی که هر مکتب و هر اندیشه‌ای که انسان را ارزشمند بداند، اختیار و اشتیاق او را به رسمیت می‌شناسد.

در پاسخ به چنین اظهارنظرهای به ظاهر آزاداندیشانه اما در باطن زرنگ مابانه باید گفت:

انتخاب چه چیزی؟ مگر حضور افراد در مجموعه شاگردان بالاجبار بوده است؟ مگر اصراری به حضور کسی بوده؟

درب این مجموعه همواره باز و هست و هر کسی بخواهد وارد میشود و هر کسی که بخواهد از آن خارج می شود و هیچ کسی جلودار کسی نیست که در کلیت انتخاب‌های افراد محدود و یا منع شود. اما اگر منظور از این انتخاب‌ها ایجاد انحراف و وارد کردن سلایق شخصی و… می باشد. همانطور که پیشتر نیز گفته شد برای حفظ این امانت الهی خود من 17 بار پای چوبه دار رفته‌ام و…  اگر قرار باشد اِعمال سلایق فردی مربیان و شاگردان در مکتب عرفان کیهانی حلقه وجود داشته باشد، مثل آنچه که در دهه 90 در جریان بوده، به تعداد مربیان و شاگردان، ما عرفان حلقه خواهیم داشت و… همانطوریکه وجود این طرز تفکرهای غلط باعث شده تا برای نظام جدید مکتب عرفان کیهانی حلقه دیگر مربی نداشته باشیم و مکتب را از چنگال معدود افراد  مربی نمای متخلّف نجات بدهیم و آنرا برای آیندگان حفظ کنیم بر این اساس ترتیبی داده‌ام که این مکتب بصورت خودآموز جلو رفته و کسی نتواند در آن اِعمال سلیقه نماید. همچنین انتظار میرود تا افراد امانتدار و آیندگان بخوبی افراد مربی نمای متخلف را شناخته و آنان را در آینده مورد مواخذه قرار بدهند و همه حیله ها و نیرنگ‌های آنان را آشکار کنند. خود من در این رابطه از هیچ کوششی فروگذار نخواهم شد تا حق آیندگان محفوظ بماند.

پس اگر جایی ولایت مطلقه مطرح شود، با روح آزادی، اشتیاق و رشد انسان در تضاد قرار می‌گیرد

پاسخ:

در اینجا نویسنده این مطلب با طرح یک فرض غلط (موضوع «ولایت مطلقه فقیه») را سرلوحه کار خود قرار داده و یا همان فرض غلط جلو رفته و با استناد به نظام اسلامی، بنده را به جای ولی فقیه قرارداده و مرتکب همان قیاس غلط شده. در حالیکه راه پیش رویش برای رفتن از این به اصطلاح نظام مطلقه و نجات خود کاملا باز است تا بتوان با خداحافظی با این مکتب، روح آزادی و اشتیاق و رشد خود را احیا کند. هرچند که بنده بخوبی میدانم آنچه که ایشان دارد و افرادی ایشان را به عنوان استاد می شناسند و… از برکت وجود همین دستورالعمل‌ها بوده که حالا ایشان از آن به عنوان فرمان ولایت مطلقه یاد میکنند و چنین نمک نشناسی خودشان را نادیده می گیرند، در حالیکه وانمود به عارف بودن خودشان میکنند.

تصور کنید در یک خانواده، پدر همه‌چیز را مطلقاً تعیین کند: از رشته تحصیلی فرزند گرفته تا دوستان، شغل و حتی همسر.در این شرایط، فرزند دیگر انتخابی از خودش ندارد و اشتیاقش برای زندگی و رشد خاموش می‌شود. این همان تناقض است: از یک طرف می‌گوییم انسان باید رشد کند، از طرف دیگر اختیارش را می‌گیریم.

در پاسخ و توضیح بیشتر: در اینجا بازهم همان فرض غلط و مثال مع‌الفارق نیز برای توضیح موضوع آورده میشود در حالیکه در این مکتب آموزشی فقط به کسانی که برای دیدن آموزش های لازم ثبت نام میکنند، ارائه برنامه آموزشی صورت میگیرد و هیچ مداخله‌ای در زندگی شخصی افراد صورت نمیگیرد و هیچ گزینشی در کار نیست و هیچ انتظاری به جز امانتداری بر طبق سوگندنامه ورودی از افراد ثبت نام شده نمیرود. بنابراین، این ادعاها به عنوان افتراهای ناجوانمردانه و صرفا نوعی زرنگ بازی موذیانه تلقی شده و واکنش های مناسب در قبال این افتراها اتخاذ خواهد شد.

ولایت مطلقه در هر شکل و در هر مکتب، با ذات انسان که موجودی مختار و انتخاب‌گر است، ناسازگار است. چون انسان بدون آزادی و اختیار، دیگر انسانِ کامل نخواهد بود

در پاسخ: مفهوم انسان کامل این نیست که به هر حریمی که وارد  شود، آزاد است که نقض حقوق مالکیت فکری بکند و از موقعیت پیش آمده سوءاستفاده نماید، حلقه سواری بکند و از اعتبار مکتب عرفان کیهانی حلقه برای منویات خود و یا اربابانش بهره مند شود و… انسان کامل پیش از هر چیزی مقید به رعایت حقوق دیگران، رعایت دستورالعمل‌ها و امانتداری است. انسان کامل حداقل مرتکب خیانت در امانت نمی شود!!!

در مورد مفهوم آزادی و اختیار هم مقاله آزادی موجود است و همچنین در مطالب فوق الذکر توضیحات آمده است.

در خاتمه:  رشد انسان در قالب رعایت چارچوبها و دستورالعمل‌هاست. هر چقدر دستورالعمل‌ها دقیقتر و کامل‌تر رعایت شود ایمنی و بهره‌برداری مطمئن‌تر میسر خواهد شد. افرادی که این موضوع را نادیده می گیرند به عنوان افراد پرخطر و سهل انگار در کلیه رشته‌ها و به کار بردن کلیه دستگاه‌ها و سیستم‌ها شناخته میشوند و در هیچ سیستمی جایگاهی ندارند و اداره هیچ سیستمی نیز به واسطه سهل انگاریشان به آنان واگذار نمیشود. طبیعتا ما نیز اداره هیچ بخشی از آموزش مکتب عرفان کیهانی حلقه را نیز به این عده واگذار نمی کنیم و این عده أصلا صلاحیت چنین کاری را ندارند.

از همه دوستان دلسوز و امانتدار مجموعه در خواست میشود با برخورد با افراد سهل انگار و غیرامانتدار آنها را شناسایی و با آنان برخورد نمایند تا بتوانیم مجموعه دست نخورده و عاری از انحراف را برای آیندگان به جا گذاشته و آنرا از دستبرد سارقین و سوءاستفاده گران حفظ کنیم و خودمان نیز دستورالعمل‌های درست و صحیح را در اختیار داشته باشیم که صددرصد آنها را با دقت به کار میگیریم.

بنیانگذار مکتب عرفان کیهانی حلقه: محمد علی طاهری
تورنتو: 06/سپتامبر/2025 میلادی مصادف با 15/شهریور/1404 خورشیدی