وبسایت مرکزی مکتب عرفان کیهانی حلقه

محمدعلی طاهری

چرا حکومت‌ها و نظام های مادام العمری محکوم به شکست هستند و مردود و مطرود محسوب میشوند؟

به نام خدا

 

چرا حکومت‌ها و نظام های مادام العمری محکوم به شکست هستند و مردود و مطرود محسوب میشوند؟

حکومت‌های مادام العمری، حکومت ها و نظام هایی هستند که نظام حاکم هیچگونه تاریخ انقضایی برای خود قائل نبوده و در نتیجه، ملت از حق تعیین سرنوشت سیاسی خود برای همیشه محروم است و باید خود و نسل‌های بعدیشان تا ابد چنین نظامی را تحمل کنند و در صورت اعتراض هم محکوم به نابودی و محرومیت‌های اجتماعی و… باشند.  از جمله چنین نظام هایی میتوان به نظام شاهنشاهی و نظام اسلامی اشاره نمود که هیچگونه پایان کار و جایگزینی برای خود متصور نیستند و این نسل و نسل‌های بعدی را محکوم به اطاعت از نظام خود می دانند. این بدون شک خیانت و تضییع حقوق این نسل و نسل‌های بعدی می باشد بطوری که افراد وقتی به دنیا می آیند قبل از اینکه متولد بشوند تا پایان عمرشان برای آنها تصمیم گیریهای سیاسی به عمل آمده و فقط باید چشمانشان به دست قدرت مداری باشد که لقمه نانی کف دست آنها بگذارد و بله بله قربان بگوید تا در گرسنگی و محرومیت بیش از حد باقی نماند. به عبارت دیگر در چنین نظامی انسان‎ها خود را در وضعیتی می بینند که قبل از تولدشان، نسخه یک نظام سیاسی مادام العمری و دائمی برای آنها نوشته شده و این به معنای آن است که مملکت متعلق به افراد خاصی از جمله متعلق به شاه است و خاندان او. بنابراین بین نظام های مادام العمری و دموکراسی هیچگونه سنخیتی وجود ندارد. اما اگر چنین ادعایی بشود باید از آنها پرسید مگر قرار است چنین نظامی فقط برای چهار سال بر مسند قدرت باشد؟؟؟!!!

چرایی و علل وقوع انقلاب سال 57 

این یک واقعیت مسلم است که در روزگاران قدیم در چهارگوشه جهان، افراد زور مدار و جنگجو با زور بازوی خود اداره امور مملکت را به دست میگرفتند و تحت نام شاه بر اریکه قدرت می نشستند و تاج شاهی بر سر می گذاردند. تا اینکه طی دو قرن اخیر با روند رشد ذهنی انسان و تغییر صحنه زورمداری و شمشیر زنی و عدم نیاز به افراد قلدر و شمشیر زن، دوران پادشاهی که عبارت بود از سلطه فرد زورمدار با قدرت مطلقه، منسوخ شد و به این ترتیب با چنین رشد فکری به تجربه در آمدن تاج و تخت و سلطنت و نظام شاهنشاهی جای خود را به اندیشه مداری و تخصص محوری داد. و یا اگرهم در جاهایی هم هنوز ادامه دارد، به صورت نمادین و تشریفاتی در آمده و شاهان و امپراطورها تصمیم گیری کلان مملکتی را به عهده ملت واگذار نمودند. با فرارسیدن چنین عصری، در دو قرن اخیر، ایران نیز روی به تجربه انقلاب مشروطیت نهاد تا بلکه بتواند از قدرت مطلق شاه بکاهد و اداره امور را به ملت واگذارد و شاه نقش نمادین داشته باشد. ولی متاسفانه انقلاب مشروطبت نتوانست در ایران پیاده شود و شاه اجازه نداد تا قدرت مطلق خود را به ملت واگذاری کند. بطوریکه همچنان آحاد مختلف ملت هیچگونه نقش سیاسی در اداره مملکت نداشتند و این فرمان ملوکانه بود که همچنان سرنوشت ملت را رقم میزد و تا زمان انقلاب سال 57 هم نیز ادامه یافت و موضوع قدرت مطلقه شاه و حکومت مادام العمری  نظام شاهنشاهی از دلایل وقوع انقلاب 57 بود که مردم و بخصوص نسل جدید می دیدند که فاقد هرگونه اثرگذاری سیاسی هستند و  در واقع نظام‌های سیاسی مادام العمری و موروثی برای ملت حقی قائل نیست و همه باید مطیع اوامر ملوکانه باشند و در صورت مخالفت در بهترین حالت، باید مملکت را ترک کنند. نظام اسلامی نیز که کلاه بزرگی بر سر ملت گذاشت و در هنگام رفراندوم و همه پرسی، اعلام جمهوری اسلامی نموده و رای گیری برگزار نمود و در پشت صحنه مشخص شد که ملت را فریب دادند. زیرا در پشت صحنه حکومت اسلامی مادام العمری را که در آن همه چیز تابع فرمان رهبری است را به مردم تحمیل نمودند و نسل های بعدی را از حق مسلم خود و حیات سیاسی و حق انتخابشان محروم کردند. در واقع، نظام پادشاهی و سلطنت موروثی با نظام اسلامی که رهبر انتخابی داشته باشد نیز هیچگونه فرقی ندارد و هر دوی اینها نسبت به آیندگان مرتکب خیانت و نقض حقوق مسلم آنها میشوند.

بررسی علل وقوع انقلاب سال 57 میتواند چراغی برای پیدا کردن راه درست آینده باشد. این انقلاب در واقع از انقلاب مشروطیت آغاز شد. یعنی زمانیکه با رشد فکری جوامع بشری در اکثریت کشورهای دنبا به ویژه درغرب که پیشگام حرکت های نوین و روشنفکرانه بود، مهار قدرت مطلقه شاه مورد توجه قرار گرفت. آمریکا هم که کشوری تازه تاسیس  و در بسیاری ازنقاط دنیا جمهوریت و اداره پارلمانی و… برای خود جایی بازنموده و در برخی نقاط نیز که شاه و امپراطور بشدت سمبل باستانی داشتند بصورت مقامات تشریفاتی درآمدند که نقش چندانی در اداره امور مملکت نداشته باشند. در ایران هم حرکت مترقی گذر از شاه مطلق و قدرت مطلقه آغاز شد و با مطرح شدن انقلاب مشروطیت آغاز و مجلس شورای ملی تشکیل شد ولی توسط محمدعلی شاه قاجار در تاریخ ۲ تیر ۱۲۸۷ خورشیدی (۲۳ ژوئن ۱۹۰۸ میلادی) به توپ بسته شد. این واقعه که به “یوم‌التوپ” نیز معروف است، به دستور محمدعلی شاه و توسط نیروهای بریگاد قزاق روسی به فرماندهی کلنل ولادیمیر لیاخوف انجام شد و منجر به پایان موقت مشروطیت و آغاز دوره استبداد جدیدی شد. به این ترتیب بازهم قدرت مطلقه شاه به قوت خود باقی ماند.

روی کار آمدن رضاشاه پهلوی به عنوان پادشاه ایران، فرآیندی پیچیده و چندمرحله‌ای بود که در بستر آشفتگی‌ها و ضعف‌های اواخر دوران قاجار و با نقش‌آفرینی عوامل داخلی و خارجی به وقوع پیوست. در ادامه به مراحل اصلی این رویداد می‌پردازیم:

رضاخان در ابتدا یک نظامی ساده در بریگاد قزاق بود. به دلیل ویژگی‌هایی مانند جسارت، بی‌باکی و توانایی‌های فردی، پله‌های ترقی را در قزاقخانه پیمود. او توانست توجه فرماندهان را به خود جلب کرده و به تدریج به درجات بالاتر نظامی دست یابد. در دوره‌ای، حتی مسئولیت حفاظت از سفارتخانه‌های خارجی را بر عهده داشت که نشان‌دهنده ارتقای موقعیت او در قشون بود. نقطه عطف در مسیر به قدرت رسیدن رضاخان، کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ بود. در این کودتا که با همکاری سیدضیاءالدین طباطبایی (یکی از حامیان انگلستان) صورت گرفت، رضاخان در جایگاه فرماندهی نیروهای قزاق، تهران را اشغال کرد. احمدشاه قاجار، آخرین پادشاه این سلسله، مجبور به رسمیت شناختن کودتاچیان شد. در نتیجه، سیدضیاءالدین طباطبایی به نخست‌وزیری منصوب شد و رضاخان نیز لقب «سردارسپه» گرفت و به وزارت جنگ رسید. با افزایش نفوذ و قدرت رضاخان، او در نهایت به نخست‌وزیری رسید. در این زمان، ضعف و بی‌لیاقتی حکومت قاجار آشکارتر شده بود و این سلسله در حال فروپاشی بود. رضاخان با حمایت نظامی و سیاسی خود، زمینه را برای پایان دادن به حکومت قاجار فراهم کرد.

در نهایت، در سال ۱۳۰۴ هجری شمسی (۱۹۲۵ میلادی)، با تشکیل مجلس مؤسسان و خلع احمدشاه قاجار، سلطنت قاجار رسماً پایان یافت. سپس، مجلس مؤسسان به طور رسمی، سلطنت را به رضاخان و دودمان پهلوی سپرد. بدین ترتیب، رضاخان با نام «رضاشاه پهلوی» بر تخت سلطنت ایران نشست. به طور خلاصه، روی کار آمدن رضاشاه محصولی از ضعف درونی ایران، آشفتگی‌های سیاسی و اجتماعی، توانمندی‌های فردی رضاخان و البته حمایت‌های (مستقیم و غیرمستقیم) قدرت‌های خارجی، به ویژه انگلستان بود.همانطوریکه بعد از پایان جنگ جهانی دوم و مشخص شدن خیانت رضا شاه به انگلستان در دادن چراغ سبز به آلمان‌ها، رضا شاه با دستور انگلستان به جزیره موریس تبعید شد و ایشان هم هیچ مخالفت و مقاومتی از خود نشان نداد. هرچند که رضاشاه با ساختن راه آهن سراسری ایران کمک شایانی به متفقین نمود. زیرا، در جنگ جهانی دوم، این راه‌آهن نقش حیاتی در انتقال کمک‌های نظامی متفقین از خلیج فارس به شوروی را ایفا کرد و بر همین اساس نیز به “پل پیروزی” معروف شد. این در پاسخ به کسانی است که معتقدند که رضاشاه به ایران خدمت کرد و از جمله راه آهن سراسری را احداث کرد. در حالیکه راه آن برای مناقع ملت ایران احداث نشده بود و منتقدین استدلال می‌کنند که احداث این مسیر با هدف خدمت به منافع متفقین صورت گرفته بود و نه منافع ملت ایران، هرچند که هزینه آنرا ملت ایران پرداخت کرد. با این حال، مسیر شمال به جنوب انتخاب شد که دلیل عمده آن فراهم کردن امکان رسانیدن کمک های نظامی از جنوب کشور به روسیه بود. برخی معتقدند که مسیر شمالی-جنوبی راه‌آهن (از بندر ترکمن به بندر آیت‌الله خمینی فعلی) بیشتر به نفع منافع قدرت‌های خارجی (به خصوص بریتانیا و روسیه) بوده تا ایران. این در حالی است که برخی از کارشناسان و سیاستمداران آن زمان (از جمله دکتر محمد مصدق) معتقد بودند که مسیر شرق به غرب (برای اتصال به هند و اروپا) از لحاظ تجاری برای ایران سودمندتر میتوانست باشد.

آغاز درگیری رضاشاه با مردم با اجرای اجباری کلاه پهلوی:

در سال ۱۳۰۶ شمسی (۱۹۲۷ میلادی)، دولت رضاشاه دستوری صادر کرد که بر اساس آن، همه مردان ایرانی به جای کلاه‌های سنتی و عمامه‌ها، باید کلاهی گرد و لبه‌دار به نام “کلاه پهلوی” بر سر می‌گذاشتند. این کلاه شبیه به کلاه نظامیان غربی و کلاه “کپی” (Kepi) فرانسوی بود و تفاوت اصلی آن با کلاه‌های رایج قبلی، داشتن سایه‌بان در جلو بود. ابتدا این دستور به کارمندان دولتی و سپس به مدارس ابلاغ شد. در مرحله بعد، در ۴ دی ماه ۱۳۰۷ (۱۹۲۸ میلادی)، قانون “لباس متحدالشکل” (یونیفرم) توسط مجلس شورای ملی به تصویب رسید. با تصویب این قانون، ماموران شهربانی با جدیت بیشتری به اجرای آن پرداختند و متخلفان تا هفت روز حبس می‌شدند. تنها روحانیون و طلاب با دریافت مجوز از دولت از این قانون مستثنی بودند. اجبار به پوشیدن کلاه پهلوی با مقاومت و نارضایتی گسترده‌ای در میان مردم، به ویژه در مناطق سنتی و روستاها، مواجه شد. بسیاری این اقدام را دخالت در حریم خصوصی و نقض سنت‌ها و هویت مذهبی خود می‌دانستند. این نارضایتی‌ها در برخی موارد به اعتراضات و درگیری‌هایی نیز منجر شد، از جمله قیام مسجد گوهرشاد مشهد در سال ۱۳۱۴ که به شدت سرکوب شد. کلاه پهلوی خود مقدمه‌ای برای تغییرات عمیق‌تر در پوشش بود. در سال ۱۳۱۴ شمسی (۱۹۳۵ میلادی)، با سفر رضاشاه به ترکیه و تحت تاثیر اصلاحات آتاتورک، قانون دیگری به تصویب رسید که کلاه شاپو (با لبه کامل) را جایگزین کلاه پهلوی کرد و کفش چرمی اروپایی را نیز اجباری نمود. این تغییرات، همراه با فرمان “کشف حجاب” زنان در سال ۱۳۱۴، بخش‌هایی از یک برنامه بزرگتر برای تغییر در فرهنگ ظاهری مردم ایران بود که خود باعث آغاز یک مقاومت منفی به ای تصمیم رضاشاه بود. سرانجام، با کناره‌گیری رضاشاه از سلطنت در سال ۱۳۲۰ شمسی (۱۹۴۱ میلادی) و اشغال ایران توسط متفقین، قوانین مربوط به اجبار لباس، از جمله کلاه پهلوی و شاپو، لغو شد و مردم بار دیگر در انتخاب پوشش خود آزاد شدند. این کلاه، که پوشیدن آن برای مردان اجباری شد، با مقاومت‌های زیادی مواجه شد و سرانجام پس از کناره‌گیری رضاشاه، اجبار آن نیز لغو گردید. این رویداد، نمادی از کشمکش میان سنت و مدرنیته و مقاومت مردم در برابر تحمیل‌های دولتی در تاریخ معاصر ایران است.

رضاشاه پهلوی در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ از سلطنت کناره‌گیری کرد و از طریق بندرعباس، خاک ایران را ترک کرد .در تاریخ ۵ مهر ۱۳۲۰ با کشتی “بندرا” از بندرعباس به سمت بمبئی حرکت کرد. سپس، به دستور دولت انگلستان، در تاریخ ۱۷ مهر ۱۳۲۰ (۲۷ سپتامبر ۱۹۴۱ میلادی) با کشتی دیگری به نام “برمه” به جزیره موریس تبعید شد. او حدود 5 ماه در جزیره موریس اقامت کرد و سپس به ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی منتقل شد و در نهایت در ۴ مرداد ۱۳۲۳ درگذشت.

روی کار آمدن محمدرضا شاه پهلوی:

۱ – جانشینی پس از تبعید رضاشاه (شهریور ۱۳۲۰):

 * اشغال ایران توسط متفقین: در شهریور ۱۳۲۰ (۱۹۴۱ میلادی)، به دنبال آغاز جنگ جهانی دوم و به دلیل سیاست‌های رضاشاه مبنی بر بی‌طرفی و تمایل به آلمان نازی و همچنین نیاز متفقین (شوروی و بریتانیا) به استفاده از مسیر ایران برای ارسال کمک به شوروی، ایران توسط نیروهای متفقین (شوروی از شمال و بریتانیا از جنوب) اشغال شد.

 * انتخاب محمدرضا پهلوی: پس از تبعید رضاشاه، متفقین گزینه‌های مختلفی را برای جانشینی بررسی کردند، از جمله بازگرداندن قاجارها یا حتی جمهوری. اما در نهایت، با پیشنهاد محمدعلی فروغی (نخست‌وزیر وقت) و موافقت متفقین، محمدرضا پهلوی که ولیعهد بود، به سلطنت رسید. او در ۲۶ شهریور با حضور در مجلس شورای ملی، برای حفظ اصول قانون اساسی و مشروطیت سوگند یاد کرد.

۲تثبیت و تحکیم قدرت پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲:

 * دوران تضعیف قدرت شاه: پس از به سلطنت رسیدن در ۱۳۲۰، محمدرضا شاه در سال‌های اولیه قدرت چندانی نداشت. کشور در اشغال متفقین بود و فضای نسبتاً باز سیاسی شکل گرفته بود که به رشد احزاب و جریان‌های مختلف سیاسی منجر شد. در این دوره، قدرت بیشتری در دست نخست‌وزیران و مجلس بود. اما با آغاز جنبش ملی شدن صنعت نفت و روی کار آمدن دکتر محمد مصدق به عنوان نخست‌وزیر در سال ۱۳۳۰، مبارزه‌ای برای کنترل دولت بین شاه و مصدق شکل گرفت. مصدق به دنبال محدود کردن قدرت شاه در چارچوب قانون اساسی بود و در این راستا تا حد زیادی موفق شد.

جریان مصدق به مجموعه تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در ایران به رهبری دکتر محمد مصدق، نخست‌وزیر وقت ایران، در اوایل دهه ۱۳۳۰ شمسی (اوایل دهه ۱۹۵۰ میلادی) اشاره دارد. مهم‌ترین بخش این جریان، نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران بود.

مهم‌ترین جنبه‌های جریان مصدق عبارتند از:

 * ملی شدن صنعت نفت: این برجسته‌ترین و مهم‌ترین اقدام مصدق بود. پیش از آن، شرکت نفت ایران و انگلیس (بعدها بریتیش پترولیوم یا BP) کنترل کامل صنعت نفت ایران را در اختیار داشت و سود هنگفتی به دست می‌آورد، در حالی که سهم ایران بسیار ناچیز بود. مصدق و جبهه ملی با طرح ملی شدن صنعت نفت، به دنبال بازپس‌گیری حاکمیت ایران بر منابع نفتی خود و استفاده از درآمدهای آن برای توسعه کشور بودند. این اقدام به بحران نفتی با بریتانیا و تحریم نفتی ایران منجر شد.

 * مبارزه با استعمار و استبداد: مصدق یک ملی‌گرا و قانون‌گرا بود که به حاکمیت ملی و نقش پررنگ مردم اعتقاد داشت. او در برابر نفوذ و دخالت قدرت‌های خارجی، به ویژه بریتانیا، در امور داخلی ایران مقاومت می‌کرد و معتقد بود که شاه باید سلطنت کند نه حکومت. این رویکرد او را در مقابل محمدرضا شاه پهلوی قرار داد و به چالش‌های سیاسی و در نهایت به درگیری با دربار و قدرت‌های خارجی انجامید.

 * اصلاحات اجتماعی و اقتصادی: دولت مصدق تلاش‌هایی برای اصلاحات اقتصادی و اجتماعی از جمله برنامه‌های رفاه اجتماعی، اصلاحات ارضی و افزایش مالیات‌ها (شامل مالیات بر اجاره زمین) انجام داد.

در سال ۱۳۳۲، پس از دوره‌ای کشمکش بین شاه و مصدق، با حمایت و هدایت سازمان‌های اطلاعاتی بریتانیا (MI6) و آمریکا (CIA)، کودتایی علیه دولت مصدق صورت گرفت. این کودتا در دو مرحله انجام شد؛ در مرحله اول (۲۵ مرداد)، اولین تلاش برای کودتا به دلیل مقاومت مردم و نیروهای وفادار به مصدق شکست خورد. شاه از ایران خارج شد و به بغداد و سپس به رم گریخت و با شکست مواجه شد. اما در نهایت، به دلیل ملی شدن صنعت نفت و نگرانی‌های بریتانیا و آمریکا از نفوذ کمونیسم در ایران (با وجود اینکه مصدق ضد کمونیست بود)، در مرحله دوم (۲۸ مرداد)، با سازماندهی مجدد و حمایت عوامل داخلی و خارجی، ایالات متحده و بریتانیا با همکاری عناصر داخلی، کودتایی را با نام عملیات “آژاکس” یا “عملیات چکمه” سازماندهی کردند که به سقوط دولت مصدق در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ (۱۹ اوت ۱۹۵۳) منجر شد. سازمان سیا و MI6 با پرداخت پول به برخی از اراذل و اوباش(شعبان بی مخ، پری بلنده و دارو دسته افراد بدنام و…)، نظامیان، و نمایندگان مجلس، اقدام به زمینه‌سازی و سازماندهی تظاهرات و شورش‌هایی علیه دولت مصدق کردن از جمله حمله اوباش به منزل مصدق بود که منجر به دستگیری مصدق و غارت منزل وی شد.. با پیروزی کودتا، محمدرضا شاه پهلوی به ایران بازگشت و قدرت را به طور کامل در دست گرفت. جریان مصدق نمادی از مبارزه ایران برای استقلال اقتصادی و سیاسی و ناسیونالیسم در برابر قدرت‌های خارجی است که پیامدهای عمیقی بر تاریخ معاصر ایران داشت. پس از این کودتا، محمدرضا شاه پهلوی به قدرت بازگشت و مصدق دستگیر، محاکمه و به حبس و سپس حصر خانگی محکوم شد. محمدرضا شاه پهلوی، فرمانی را برای عزل مصدق و انتصاب سرلشکر فضل‌الله زاهدی به عنوان نخست‌وزیر، صادر کرد. محمد مصدق پس از دستگیری، محاکمه و به سه سال زندان محکوم شد و پس از آن تا پایان عمر در تبعید در روستای احمدآباد کرج به سر برد.

 پس از موفقیت کودتای ۲۸ مرداد و بازگشت محمدرضا شاه به ایران، وی به تدریج قدرت خود را تحکیم کرد. این کودتا نقطه عطفی در دوران حکومت او بود و به افزایش اقتدار او و کاهش نقش مجلس و نهادهای مدنی منجر شد. پس از کودتا، فضای سیاسی کشور به شدت محدود و سرکوب شد. احزاب سیاسی، به ویژه جبهه ملی و حزب توده، غیرقانونی اعلام و بسیاری از اعضای آنها دستگیر، زندانی یا اعدام شدند. ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) برای سرکوب مخالفان تشکیل شد.

کودتای ۲۸ مرداد را می‌توان پایان دوره اوج ناسیونالیسم و ملی‌گرایی در ایران دانست و راه را برای دورانی از استبداد و وابستگی خارجی هموار کرد. این کودتا نقطه عطف مهمی در تاریخ ایران است که پیامدهای بلندمدتی بر ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور داشت. پس از آن مجددا قدرت مطلقه شاه بار دیگر احیا شد و حکومت مادام العمری دیگری آغاز شد که بعدا تبدیل به یک نظام تک حزبی نیز شد که همه آحاد ملت می بایستی عضو آن باشند و برطبق گفته شخص شاهنشاه، هرکس که چنین امری را بر نمیتافت، می بایستی ایران را ترک کند.

همچنین، شاه با اجرای برنامه‌هایی مانند “انقلاب سفید” و توسعه نظامی، سعی در مدرنیزاسیون و افزایش قدرت کشور داشت، اما همزمان با سرکوب مخالفان و گسترش دستگاه‌های امنیتی مانند ساواک همراه بود. پرداختن به قوای نظامی و ایجاد یک ارتش بسیار قدرتمند، مخصوصا ایجاد یک نیروی هوایی قوی از جمله اقدامات او بود. این موضوع وجه مشترک بین همه شاهان و سلاطین در طول تاریخ بوده است زیرا تضمینی برای ماندگاری آنها محسوب میشود و شاهان همگی با کمک ارتش و نیروهای مسلح اطراف خود است که به ادعای خدایی می رسند و احساس ماندگاری و مادام العمری حکومتشان را میتوانند به ملت القاء کنند. این موضوع صرف نظر از این است که نظام شاهنشاهی قرار بود نقش ژاندارم منطقه را بازی کند  سد قدرتمندی در مقابل نفوذ کمونیسم و اتحاد جماهیر شوروی در زمان جنگ سرد باشد.

مجموعه اقدامات ضد مذهب شیعی که از انقلاب مشروطیت حتی آغاز شده بود همواره موجی از مخالفت این د گروه را علیه یکدیگر رقم میزد و دایم یک ضدیتی مشهود بود. این تضاد در دوره محمدرضا شاه نیز کاملا مشهود بود. بویژه که همه روحانیان در جلسات وعظ و سخنرانی خود می بایستی شاه را دعا و ثنا میگفتند و اگر این اتفاق نمی افتاد، حتما برای واعظ مشکلات امنیتی درست میشد.  به هر حال در نهایت این عوامل باعث شد که قیام ۱۵ خرداد رقم بخورد، واقعه‌ای مهم و نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران که در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ (۵ ژوئن ۱۹۶۳) رخ داد و به عنوان سرآغاز نهضت اسلامی ایران شناخته می‌شود. این قیام در پی بازداشت آیت‌الله روح‌الله خمینی و در اعتراض به سیاست‌های ضد شیعی حکومت پهلوی، شکل گرفت.

  آیت الله خمینی به شدت علیه سیاست‌های شاه و وابستگی به آمریکا و اسرائیل سخنرانی می‌کردند. به خصوص سخنرانی ایشان در عصر عاشورای سال ۱۳۴۲ (۱۳ خرداد) در مدرسه فیضیه قم که در آن شاه را به یزید تشبیه کردند و او را به دلیل ستمگری و همکاری با اسرائیل محکوم کردند، اوج این اعتراضات بود. دستگیری آیت اللله خمینی: دو روز پس از سخنرانی عصر عاشورا (۱۵ خرداد ۱۳۴۲)، نیروهای امنیتی شاه به خانه ایشان در قم یورش بردند و او را دستگیر و به زندان قصر تهران منتقل کردند. آیت‌الله خمینی یک سال پس از قیام (در سال ۱۳۴۳) به ترکیه و سپس به عراق تبعید شدند.

با انتشار خبر دستگیری آیت الله خمینی، موجی از خشم و اعتراض در شهرهای مختلف ایران از جمله تهران، قم، ورامین، مشهد، شیراز و اصفهان آغاز شد.  مردم با شعارهایی نظیر “یا مرگ یا خمینی” به خیابان‌ها ریختند و به تظاهرات پرداختند. تظاهرات در تهران به ویژه در میدان بارفروشان به اوج خود رسید و با درگیری‌های خونین بین مردم و نیروهای نظامی و شهربانی همراه شد.  این اعتراضات به طرز خونینی سرکوب شد و تعداد زیادی از مردم کشته و مجروح شدند. آمار دقیقی از تعداد شهدا وجود ندارد، اما برخی منابع صدها و حتی هزاران نفر را ذکر کرده‌اند. پیکر کشته شدگان تهران به صورت دسته‌جمعی در گورستان مسگرآباد دفن شد. در ضمن، بسیاری از رهبران و فعالان سیاسی و مذهبی دستگیر و زندانی شدند. برخی از جمله طیب حاج رضایی و اسماعیل رضایی نیز اعدام شدند.

آیت‌الله خمینی نقش محوری و اصلی را در شکل‌گیری و رهبری قیام ۱۵ خرداد ایفا کردند. ایشان با سخنرانی‌های خود، مردم را از ماهیت سیاست‌های رژیم پهلوی آگاه ساختند و آنها را به مبارزه دعوت کردند. دستگیری ایشان نیز به عنوان کاتالیزوری برای انفجار خشم مردمی عمل کرد. آیت‌الله خمینی پس از این قیام، ۱۵ خرداد را “یوم‌الله” نامیدند و آن را نقطه عطفی در تاریخ ایران و خمیرمایه نهضت اسلامی دانستند. با وجود سرکوب، قیام ۱۵ خرداد به عنوان سرآغاز جدی نهضت اسلامی ایران به رهبری آیت‌الله خمینی شناخته شد. این قیام نشان داد که روحانیت و مردم قدرت بسیج‌کنندگی بالایی دارند و می‌توانند در برابر حکومت مقاومت کنند. همچنین، قیام ۱۵ خرداد جایگاه مراجع تقلید و روحانیت را در بین مردم تقویت کرد و نفوذ گسترده و عمیقی برای آنها به ارمغان آورد. به اضافه اینکه این واقعه جریان رفرمیستی و اصلاح طلبی را با شکست مواجه کرد که باعث شد، رهبران جبهه ملی دستگیر شدند و نهضت آزادی نیز منحل شد.

در مجموع، قیام ۱۵ خرداد هرچند به ظاهر سرکوب شد، اما بذرهای انقلاب اسلامی را کاشت و راه را برای پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ هموار کرد. این قیام نمادی از قدرت اتحاد مردم و رهبری مذهبی در برابر استبداد شاهنشاهی بود.

لازم به ذکر است که محمدرضا شاه پهلوی در اداره امور مملکت، اکثریت پست های لشگری، کشوری، وزارتی و اقتصادی، هموطنان بهایی را به کار گمارد. هرچند که خود هوطنان بهایی معتقدند که این عده بواسطه قابلیتها و توانایی های خود به این پست ها و مقام ها رسیدن، اما برای جامعه روحانی شیعی ایران یان یک دهن کجی بزرگی محسوب میشد.محمدرضا شاه حتی برای دهن کجی بیشتر خود را «خدایگان» نامید و در خطاب به او از خدایگان شاهنشاه آریامهر، بزرگ ارتشداران نام برده میشد.

اما در سالهای پیش از انقلاب ما با داشتن تورم چند صد درصدی(طبق فیلم توضیحات محمدرضا شاه)، یک وارد کننده صرف بودیم که بطورکامل واردکننده گندم و جو، شکر، روغن، مواد اولیه همه صنایع از جمله صنایع شوینده و… دارای یک صنعت مونتاژ بودیم و هویدا(طبق فیلم سخنرانی گفتند که روشنفکرها بیخود میگن، ما پول داریم، می خریم و وارد میکنیم). مملکت تبدیل شد به یک کشور کاملا وارداتی و نیازمند. اما ادعاها مبنی بر این بود که ما به دروازه های تمدن بزرگ رسیدیم. در حالیکه بسیاری از نقاط ایران نه آب داشتند و نه برق و نه راه ودر کپر زندگی میکردن(کما اینکه هنوز بسیاری از آنها همچنان در همان وضعیت به سر می برند).

اما موضوع خدایگان نامیدن شاه از یکطرف که توهین بزرگی به شعور ملت ایران در آن زمان بود و نشان می داد که ملت در مقابل خدایگانی شاهنشاه چیزی به حساب نمیاید (در حد یک نوکر، یک برده و…) و حکومت مادام العمر شاهنشاهی که برای نسل آن زمان و نسل های آینده آن روزگار ایران این پیام را می داد که ملت به ویژه نسل‌های آینده هیچگونه حق انتخاب سیاسی ندارند و تا ابد محکوم هستند که این نظام را تحمل کنند و خفقان حاکم هم اجازه هیچگونه اعتراضی را نمیداد. بطوریکه گروه های سیاسی مخالف نظام در آن روزگار به اجبار می بایستی همگی «مشی مسلحانه» را انتخاب میکردند(شعار: تنها ره رهایی- جنگ مسلحانه است). زیرا هیچگونه امکان فعالیت سیاسی غیرمسلحانه وجود نداشت و یا به عبارت دیگر فایده ای نداشت. چونکه کسی نمی توانست صحبت کند و بخواهد تا با مسالمت، نظام سیاسی ایران را از مادام العمری و موروثی و تک حزبی و تشریفاتی نجات بدهد. در حقیقت همه نظام های مادام العمری، مملکت را از آن خود می دانند که از صدقه سری خود و خاندانشان اجازه میدهند تا ملت هم لقمه نانی را بخورد و زنده بماند و نوکری کند. البته به شرطی که صدایش در نیاید(بنده به عنوان بک جوان در آن زمان با گوشت و پوست و استخوانم این موضوعات را شهادت میدهم و آمادگی اثبات آنرا دارم. هر چند که بنده دو جایزه سلطنتی را در آخرین سال نخست وزیری عباس هویدا در کاخ نخست وزیری(سال55) و سال بعد از دست جمشید آموزکار(سال56) به عنوان نخست وزیر بعدی در کاخ نخست وزیری دریافت کردم. ولی در آن زمان برای خود هیچگونه حق انتخاب سیاسی قائل نبودم و صرفا می بایستی تعظیم کنان لقمه نانی بخورم که طبیعتا با روحیه بنده سازگار نبوده و سازگار نیست و نخواهد بود. نظام شاهنشاهی نیر همه مملکت را از آن خود می دانست و همه شاهرگ های اقتصادی را در دستان خود داشت و در قالب بنیاد البرز و بنیاد اشرف بر همه فعالیتهای اقتصادی در همه زمینه ها سلطه کامل داشت همه این موضوعات و مسائل و مشکلات دیگر باعث شد تا مردم به فکر رهایی از این وضعیت برآمده و خواستار به دست آوردن حق انتخاب سیاسی و حاکمیت بر سرنوشت خودشان را باشند که سرانجام نیز باعث شد تا انقلاب سال 57 رقم بخورد و آتش زیر خاکستر چندین دهه استبداد به ناگهان شعله ور شود. اما پس از پیروزی انقلاب 57، با فریبی که در مورد دولت موقت خوردند و اعتمادی که به گروه دولت موقت کردند که آنها نیز فریب صحبت ها و اظهارات ایت الله خمینی را خوردند که اعلام کردند که روحانیت هیچ مقام سیاسی را در اداره امور مملکت نخواهد داشت.  اینکه ادعا شد جمهوری اسلامی به روی کار بیاید و به معرض آرای مردم گذاشته شد که برای مدت 4 سال اداره امور را به دست خواهد گرفت و پس از آن دوباره در انتخابات بعدی شرکت میکند و… همه دروغ و فریب بود و سر مردم کلاه رفت. زیرا در پشت صحنه حکومت مادام العمری اسلامی را رقم می زدند که در آن حق انتخاب سیاسی نسل های آینده را تصاحب و حقوق حقه آنها را پیشاپیش با این حکومت مادام العمری تک حزبی پایمال کردند. در این مورد تنها تفاوت نظام اسلامی با نظام شاهنشاهی در این بود که حکومت مادام العمری اسلامی موروثی نبود که البته در حال حاضر بحث موروثی بودن آن هم کم و بیش در حال مطرح شدن هست که در اینصورت این نظام هم به نوع دیگری نظام شاهنشاهی می باشد. فقط نوع لباس و ادبیات سیاسی تفاوت نموده و فرق کرده است. در اینجا نقش دولت موقت و یا شورای گذار و اینکه میتواند بصورت یک جاده صاف کن، جاده را برای نظام دیکتاتوری دیگری هموار کند، لازم است بسیار دقت شود. در غیراینصورت بازهم کلاه گشاد دیگری سر ملت ایران خواهد رفت. در این رابطه، اولین زنگ خطر پذیرش حکومت های مادام العمری مانند حکومت اسلامی و نظام شاهنشاهی می باشد و دومین زنگ خطر پذیرفتن رهبری‌های فردی و مخصوصا رهبری های خودخوانده است که مسلما در اینگونه موارد، هدفی به جز قبضه کردن قدرت در بین نیست.

با این حساب به سادگی میتوان نتیجه گرفت اگر شاهنشاه آریامهر انقلاب مشروطه را رعایت میکردند و می پذیرفتند که مانند زمان مصدق، اختیارات اداره مملکت بیشتردر دست ملت بود، اگر خود را خدایگان نمی نامید، اگر سرمایه ملت ایران را خرج تشریفات درباری و… نمیکرد، ملت ایران انقلاب نمیکرد و در نتیجه ما الان به این وضعیت اسفناک دچار نمیشدیم. من شخصا وضعیت اسفناک کنونی را حاصل سیاست ها و رفتارهای غلط نظام پیشین میدانم.

ادامه دارد…

بنیانگذار مکتب عرفان کیهانی حلقه و بنیانگذار سازمان صلح طاهری: محمد علی طاهری
تورنتو: 25/ژوئن/2025 مصادف با 5/تیر/1404

Loading

اشتراک در
اطلاع دهید

94 Comments
قدیمی ترین
جدیدترین
بازخوردهای درون خطی
مشاهده همه نظرات
مینا
7 hours ago

سپاس و ستایش برای وجود شما استاد بزرگوار برای این همه زحمات و آگاهی سازی‌….. طلب خیر

کاوه شالچیان
7 hours ago

بسیار زیبا و دقیق استاد عزیزم ❤️🤍💌

مرجان
7 hours ago

قربونت برم من استاد جان که اینقدر قشنگ تاریخ رو برای ما توضیح دادید استاد عزیزم به امید اگاهی ملت ستمدیده ایران که انتخاب اگاهانه داشته باشند انتخاب من مانیفست رنسانس ایران آزاد است استاد اعظم

زهره
7 hours ago

سلام و درود فراوان به استاد عزیز و بزرگوارم. ممنون استاد عزیز که این مطالب ارزشمند (ظلم آشکار نظام های پیشین ) رو در اختیارمون گذاشتید. سایه ون مستدام و به امید اجرایی شدن مانیفست رنسانس ایران آزاد

بهزاد
7 hours ago

متشکریم استاد عشق. متنی بسیار عالی و آگاهی بخش که وقايع تاریخ رو برای ما نشان میدهد. ما مردم باید از اشتباهات گذشته درس بگیریم و دیگر اجازه ندیم یک فاجعه‌ی دیگری به وجود بیاد.

بابک
7 hours ago

استاد عزیز بسیار عالی، سپاسگزار و قدردان زحماتتون هستیم❤️

مرجان روشنک حاجی زاده
6 hours ago

استاد جانم بینهایت قدردان و مدیونتونم ای نازنینم❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️

مرجان روشنک حاجی زاده
6 hours ago

شکر بینهایت خدا را که شاگرد شما و معاصر با شما عزیز دلها هستم❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ هر چه دارم اول از خدا و بعد از شماست عزیزترینم❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️

مرجان روشنک حاجی زاده
6 hours ago

کلام تون به وجودم جان تازه می هد و می دمد ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️😭😭😭❤️❤️❤️❤️❤️

مرجان روشنک حاجی زاده
6 hours ago

قدرتون رو می‌دونم می‌دونم می‌دونم نازنین استاد دانشمند و فرهیخته و گرانقدر و ارزشمندم❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️

آخرین ویرایش 6 hours ago توسط مرجان روشنک حاجی زاده
ناهید
6 hours ago

سپاس فراوان از استاد محمد علی طاهری بایت این روشنکری به امید آگاهی و آزادی مردم ایران و اجرای مانیفست رنسانس ایران آزاد❤️❤️❤️

مرجان روشنک حاجی زاده
6 hours ago

بیدارتر از بیدارمان کردید نازنین استاد بزرگوارم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️إن شاء اللّه بتونیم زکات این بیداری رو درست ادا کنیم و…❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ الهی آمین🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻

پروین
6 hours ago

سپاس استادم💖 که تاریخ معاصر ایران رو با مهمترین ضعفها ونقاط عطفش بیان کردین که ملت آگاه بشن که دوباره تکرار نشه واونچه که نیاز داریم برای ایران مستقل وآباد نشر مانیفست بی نظیرتون هست که در تمام این دخالتهای منفعت طلبانه داخلی وخارجی رو میبنده🙏✌️

نسرین کبودچشم
6 hours ago

استاد بزرگوارم سپاس از شما که ما را اگاه میفرمایید.

نسترن بقایی
6 hours ago

با سلام خدمت دکتر و استاد محمد علی طاهری با تشکر فراوان از شما که با اطلاعات ناب چشم گوش ما رو باز میکنید.

Hasti Danesh
6 hours ago

استاد طاهری گرانقدر ممنون از روشنگری ها اطلاعات بسیار عالی که در اختیار همگان قرار داده و عامل بیداری و آگاهی توده های مردم میشوید، خدا خیرتون بده ، طلب خیر براتون ، طلب خیر در ذهن جمعی

پانته آ
6 hours ago

درود ومهروسپاس بیکران استادطاهری عزیز و بزرگوار،یگانه استادبی نظیرعشق ومعرفت وحقیقت . به امید برپایی وتحقق مانیفست رنسانس ایران آزاد.
طلب خیر

مه ناز خوشنويس
6 hours ago

هزاران درود و سپاس بر شما استاد نازنینم که با تبیین تاریخ معاصر چشم و گوش جوانان و حتی سالمندانی که کورکورانه برده ی نظام قبلی بوده و یا ناآگاهانه بنده ی نظام فعلی هستند را روشنگری میکنید
طلب خیر در روح جمعی برای درک مانیفست رنسانس ایران آزاد 🙏🏼♥️

احسان
6 hours ago

سپاس استاد عزیز بابت روشنگری کامل شما از تاریخ نظام های موروثی، وظیفه هر ایرانی هست که نگذارد این اتفاقات بار دیگر پیش بیاید با آگاهی از حق و حقوق خود
طلب خیر برای شما معلم عزیزتر از جان

فریبا
6 hours ago

استاد عزیزم
عزیز جان سپاس ک در هر لحظه از حيات، برای آگاهی و آزادی جمعی تلاش میکنید.🙏🙏
ان شاءالله به برکت وجود شما و کلام ارزشمندتان آزادی و رفاه را خواهیم دید.🙏🕊🌱💗

فرشته
6 hours ago

استاد عزیزم بینهایت سپاسگزار و قدردان توجه و زحمتتان هستیم به امید رسیدن به ایرانی آباد و آزاد با اجرایی شدن مانیفست رنسانس ایران آزاد 🙏❤️

مجید
5 hours ago

جانسان استاد عزیزم

Nilii
5 hours ago

ممنون از روشنکری های شما استاد فرزانه به امید اکاهی توده مردم ونحات از دیکتاتوری اسلامی

Interuniversal84
5 hours ago

درود ها بر استاد طاهری عزیز و نظریات ناب و متفکرانه شأن که راهگشای هر اهل تفکر و تعقلیست.
طلب خیر داریم براتون
و بامید اجرایی شدن هر چه زودتر مانیفست رنسانس ایران آزاد

میمنت رکسانا حاجی زاده
5 hours ago

جان جهان
هرچقدر بگویم زندگی‌ام را مدیون تان هستم، کم است
مدیون‌ تان هستم تا همیشه، تا ابد

فرزانه
4 hours ago

استاد عزیزم ممنون از زحمات شبانه روزی و آگاهی و روشنگری های شما استاد محمد علی طاهری
امید به روزی برای ایرانی آزاد
#مانیفست_رنسانس_ایران_ازاد
#استاد_محمد_علی_طاهری
💐❤️🌸💐❤️🌸

زمرد مطمن فعال
4 hours ago

حکومت و قدرت مطلقه پادشاهی و یا ولایت مطلقه فقیه نمی‌خواهیم
مردم باید حاکم بر سرنوشت خود و کشورشان باشند
☘️👆🌱☘️👆🌱☘️👆🌱☘️👆🌱

الهه
4 hours ago

استاد جان تازه حقیقت تاریخ برای ما روشن شد سپاسگذارم❤️

بهارین عسکریه
4 hours ago

سلام و سپاس از روشنگری های بجا و کامل شما استاد فرهیخته و بزرگوار که چراغی روشن در مسیر حق طلبی و ظلم ستیزی است .
#محمدعلی_طاهری
#مانیفست_رنسانس_ایران_آزاد

سیما
4 hours ago

پدرمعنوی ما.پدربخشنده ومهربانمون

F.Modaresi
4 hours ago

خداوند بزرگ را شاکریم بر نگرش کامل و صحیح استاد عزیزمان و آموزه های ناب و ارزشمند مکتب شریف عرفان کیهانی حلقه

sara
3 hours ago

درود و سپاس خدمت استاد گرامی
ممنونیم از توضیحات تون و اینکه تاریخ گذشته را یادآوری کردید .
به امید اجرایی شدن مانیفست رنسانس ایران آزاد

اناهیتا
3 hours ago

سلام و عرض ادب خدمت دکتر محمدعلی طاهری که به زیبایی تاریخ معاصر و کپ‌هایی که ملت از آنجا گزیده شدند را جهت بیداری ملت و لزوم توجه به دولت گذار را برسی نمودید شکر به واسطه وجود اندیشمندی مثل شما که کرامت انسانی را سرلوحه همه امور قرار دادید.

الهام رضایی شیرکوهی
3 hours ago

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدرم
استاد جانم کلمات قادر به قدردانی و سپاسگزاری از زحمات بی وقفه شما برای نجات ایران و ایرانی نیستند
به از صمیم قلب درخواست اجرایی شدن مانیفست رنسانس ایران آزاد را داریم
استاد جانم در پناه خداوند محفوظ باشید

سکینه حق دهقان
3 hours ago

طلب خیر و پیام درک آموزه‌های ناب استاد محمد علی طاهری در ذهن جمعی 💞 شکر برای وجود ارزشمندتون استاد عشق و معرفت 🌹🙏🏻🕊️

پروین
3 hours ago

چقدر زیبا و بی طرفانه بود، سپاس استادجان🌷

سکینه حق دهقان
3 hours ago

رای ما #مانیفست رنسانس ایران آزاد 🕊️🎉🎉🎉

ناصر
3 hours ago

بسیار عالی و متین و بی طرفانه ممنون استاد بزرگوار و متواضع

حسن
3 hours ago

عاااااالی بود استاد جانم عااااالی عااااالی عاااااالی خدا خیرتون بده که به این زیبایی موارد رو جامع و کامل توضیح دادین

Marziyeh
2 hours ago

بسیار مطالب عمیق و قابل توجهی بود ، ای کاش در مدارس این آگاهی رسانی ها انجام می‌شد ، طلب خیر برای شما استاد عشق و معرفت که همیشه چشم ما را باز می کنید #مانیفست_رنسانس_ایران_آزاد

زهرا ابریشمی
2 hours ago

ممنون از این همه آگاهی های ناب که بی منت و عاشقانه در اختیارمون قرار میدین

سیتا
2 hours ago

درک اگاهی، درک کمال و زیستن در لوای انهارا مدیون حضرت عشق،،، باشد که طلب خیر در روح جمعی ازادی راربه کشورمان و اگاهی را به ملت ایران عطا کند
یارو یاور ما پاینده باشی 🌈🌟💫🌞

سکینه حق دهقان
2 hours ago

سلام و ارادت عزیز ارزشمندم
در حال حاضر وظیفه ما ایرانیان چیست
برای نجات مردم سرزمینم ایران چکار باید کرد تا به وحدت و یکپارچگی برسیم

الهه
2 hours ago

سپاس بیکران خدمت استاد عزیزتر از جانمان، بابت این اطلاعات نابی که می‌بایست در اختیار توده‌های مختلف مردم قرار بگیرد تا همگان به حقانیت وجود شما که منشا صداقت، شجاعت و حق طلبی هستید، پی ببرند
به امید پیروزی نهایی ایران و پایان دوره برده‌داری 💖💖💖

خورشید
1 hour ago

به امید آزادی ایران و آگاهی واقعی هم وطن هامون
سپاس از استاد بزرگوار

فریده دلیری
1 hour ago

درود بر شما استاد عزیز و نازنینم ، که همواره با رهنمودهای ارزشمندتان راه درست را بما نشان میدهید و همیشه پشتیبان ملت ایران هستید🌹🌹🌹

شکوفه
1 hour ago

سپاس ازاستادعزیزم بسیارآگاهی بخش بودبه امیدبکارگیری نکات ذکرشده ویک ملت سالاری

احمدرضا رهبر
1 hour ago

استاد عزیز ممنون که ما مردم رو آگاه میکنید . امیدوارم ما مردم بتونیم حاکم سرنوشت خودمون بشیم و قدرت به دست مردم بیفته و از دست غارتگرای داخلی و خارجی آزاد بشیم . تنها راهش اینه که بلند بشیم و مفاد مانیفست رنسان ایران آزاد رو تمام و کمال اجرایی کنیم.

درود به حضرت عشق استادمحمدعلی طاهری
1 hour ago

درود به حضرت عشق استاد محمدعلی طاهری که هر آنچه از خیر و برکت و آگاهی جاریست از وجود مبارک و پربرکت ایشان است
باید این اطلاعیه به عنوان کتاب تاریخ چاپ شود..

بسیارزیبا بود حضرت عشق سپاسگزاریم

سمیرا
1 hour ago

استادعزیزتر از جانم پدر جان دستانتان را میبوسم و ای کاش که تاریخ دوباره با دستان روشن شما دوباره نوشته می‌شد آن زمان ایمان دارم هیچ جمله ای از کتاب تاریخ شما دروغ و اشتباه نخواهد بود

94
0
نظرات شما را دوست دارم، لطفا نظر دهید.x